3vin3vin، تا این لحظه: 14 سال و 6 روز سن داره

هدیه اسمانی

هدیه آسمانی ما سوین ♥️

سوين كوچولو به مهد كودك مي رود

مهربونم چند روزيه كه به مهد ميريو خيلي دست داري بر عكس بچه هاي ديگه  كه روزاي اول همش گريه ميكنن و دوست ندارن  نبودي روز اول همش به من ميگفتي برو ديگه موقعي كه ميومدم دنبالت گريه ميكردي!!!!!!!!!!هر روز به عشق مهد از خواب بيدار ميشي كلي هم جيزاي خوب ياد گرفتي اخه تو عشق مي دختر نازم
10 تير 1393

سفر به اسالم

سوين جونم ما تو تعطيلات معروف خرداد ماه با دوستاي بابا اشكان عمو مهيار و عمو ميثم و....رفتيم اسالم كه خيلي خوش گذشت طبيعت زيبايي داشت.به تو هم خيييييليييي خوش گذشت هر چي از خوبيات بگم كمه دختر مهربونم
10 تير 1393

عااااااشق نقاشي و رنگ

خيلي به نقاشي علاقه داري و لذت بري قبلا دوست داشتي رو يوار نقاشي كني ولي جديدا ياد گرفتي رو دفتر نقاشي كني هم با مداد رنگي هم رنگ انگشتي خيلي هم قشنگ نقاشي ميكني به زودي قراره بزاريمت كلتس نقاشي دختر عزيز و مهربونم
10 ارديبهشت 1393

٤سالگي

عزيز دلم از روزي كه وارد ٤ سالگي شدي خيلي عوض شدي يه كوچولو اروم شدي دوست داري مستقل عمل كني قشنگتر صحبت ميكني خيلي شيرين زبوني ميكني  و دل منو ميبري روزي هزار بار قربون صدقت ميرم  اخه همش كاراي با مزه ميكني 
10 ارديبهشت 1393

شرمندم

عشق مامان خيلي شيرين زبون شدي هر وقت كاري ميكني و اشتباه باشه ميگي شرمتدم عشق من دشمنات شرمنده باشن قربونت برم الهي
10 ارديبهشت 1393

دختر دوست داشتني و شيطون من

سوينم  هر رؤز كه ميذره شيطونتر ميشي ولي شيطونياتم شيرينه چون  مودبي ولي گاهي كلافم ميكني بس كه جيغ ميزني عزيز دلم ولي با شيرين زبونيات اروم ميشم و حسابي كيف ميكنم از بودنت خيلي هم به من وابسته شدي يه لحظه  هم ازم جدا نميشي قربونت برم دختر با احساس من خواب هم كه نداري و همش در حال پريدني اخه  مگه خسته نميشي؟؟؟؟؟ قربونت برم من دختر نازنينم
3 فروردين 1393

سال نو

سوين جونم دختر  عزيز و مهربونم  سال نو مبا رك امسالم مثل  سالهاي گذشته ازينكه فرشته مهربوني چون تو رو در كنارمون داشتيم خوشحال بوديم اميدوارم امسال براي همه سال خوبي باشه
3 فروردين 1393

نازنین موهامو برید!!!!!!!!!!!!!!!!!

روز اولی که مشهد بودیم بعد از زیارت رفتیم بازار و بابا اشکان بر ات یه ماشین اسباب بازی خرید وقتی اومدیم هتل  شما که طبق معمول خوابت نمیومد با اسباب بازیت مشغول شدی منم چون شب قبل تو راه بودیم و نخوابیده بودم اومدم مثلا بخوابم که دیدم داری جییییییییغ میزنی دیدم وااااااااااااااااااااااااااااای ماشینتو گزاشتی رو موهات اونم داره میپیچه موهاتو داخلش سریع خاموشش کردم ولی چون موهات فر بود جدا نمیشد عزیزم مجبور شدم قیچی کنم ولی بعدش کلی خندیدیم!!!!!!!!بد به همه میگفتی نازنین موهامو برید خخخخخخخخخخخخخخخ قربون خودتو شیطونیات برم من دختر گلم ...
11 آذر 1392

زائر کوچولوووووووووووووو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سوین جونم ما قرار بود بریم مشهد که هر سری جور نمیشد و نمیتونستیم بریم تو هم خیلی دوست داشتی که بریم امسال که مامانی رفته بود مشهد تو به همه میگفتی هر وقتم بابا اشکان میرفت سر کار ازش میپرسیدی مشهد بودی؟؟؟؟؟؟؟؟خلاصه جور شد و ما هم 3 تایی راهی مشهد شدیم کلی هم خوش گذشت ولی جای خیلیا خالی بودتو تازه داشتی اروم میشدی ولی نمیدونم چرا از وقتی رسیدیم شیطونیات دو برابر شد ولی خیلی خوب بود دخترگلم زیارت کرد منم که تو حال و هوای خودم بودم امیدوارم دوباره بریم چون هر چی از خوبیاش بگم کم کفتم ...
11 آذر 1392