3vin3vin، تا این لحظه: 14 سال و 6 روز سن داره

هدیه اسمانی

هدیه آسمانی ما سوین ♥️

ورود سوین به خونه مامانی

ا مروز۵/۲/۸۹ قرار بود از بیمارستان مرخص شیم منم با شیر دادن به سوینم مشکل داشتم که مامانی و بابا اشکان کمکم کردن بد از نهار کارای ترخیص رو انجام دادیم و همراه با محموله با ارزشمون راهی شدیم اشکان جون میگفت سوین رو با دنیا عوض نمیکنم وای که چقدر خوشحال بودیم منم که چشام پراز اشک شوق بود.... اومدیم خونه مامانی ازمون استقبال گرمی شد توسط مامان باباها وسارا من همش به سوین نگاه می کردم همه خوشحال بودیم خدای مهربون شکرت............................. ...
10 بهمن 1389

اولین شیری که سوین عزیز نوش جان کرد

امروز دخترکم اولین شیرش رو نوش جان کرد تمام لحظات امروز زیبا بود فقط نگاش میکردم و لذت   میبردم وخدای مهربون رو به خاطر این هدیه اسمانی شکر میکردم سوین خیلی شبیه باباش بود باباش حسابی ذوق زده بود بد خاله سارا و بابایی هم اومدن دیدن سوین و اولین هدیه رو سوین از خالش گرفت  مامان و اشکان هم حسابی زحمت کشیدن ممنونم ازشون                                      ...
28 دی 1389

سوین نفس مامان نازنین و بابا اشکان

دختر مهربوووونم چقدر روزها به سرعت برق و باد میگذرند.باورم نمیشه فرشته کوچولوی من مشغول آماده شدن برای جشن تکلیفش باشه.چقدر ذوق دارم از این همه بزرگ شدنت ته دلمم بغض دارم که نکنه قدر لحظاتمون رو ندونسته باشم نکنه مامان خوبی نبوده باشم نکنه نتونم به آرزوهای قشنگت برسونمت نکنه......خلاصه که پرم ازین نکنه ها.....بالاخره روز جشنت هم رسید و مثل .....فرشته ها میدرخشیدی
28 دی 1389