ورود به پیش دبستانی
بالاخره روزی که منتظرش بودیم رسید.بیشتر از همیشه استرس داشتم.دل تو دلم نبود که دختر کوچولوی من میخواد بره مدرسه.وای خدای من انگار همین دیروز بود که فرشته مهربون من به دنیا اومده بود.چقدر زود گذشت.امروز پر از بغض بوودم.اخه اصلا طاقت ندارم ازم دور باشی.بابا اشکان مهربون هم همراهت بود و سه تایی با یه شاخه گل زیبا راهی مدرسه شدیم وهمه لحظات قشنگ بود.امیدوارم بتونم مامان خوبی برات باشم و شاهد,موفقیتهات,تو تمام مراحل زندگی باشم.به امید اون روز....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی