اولین امپول در فرحزاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سوین جونم امروز صبح همراه عمه فرح و مامانی رفتیم فرحزاد ولی انگار قسمت نبود بریم چون همش یه چیزی پیش میومد که نریم ولی خلاصه رفتیم و شانسی که اوردیم هوا به نسبت روزهای قبل بهتر بود...ولی گلم وسط راه احساس کردم کمی بی حالی و یه دفعه یه صفایی به لباسای مامانی دادی هر چی خوردهبودی برگردوندی من خیلی نگرانت شدم و مجبور شدیم بریم دکتر تا خیالمون راحت شه رفتیم و معاینت کرد و یه امپول هم داد ولی گلم فکر کنم دیگه از هر چی دکتر و دارو دیگه بدت اومده باشه که حق داری عزیز دلم الهی بمیرم برات و امیدوارم بزودی زود خووووووووووووووووووب شی بعد رفتیم نهار خوردیم تو هم کمی بهتر شده بودی و زودی هم برگشتیم تا اذیت نشی دختر گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی